۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

"هزاره" در ویکیپیدیای عربی

ترجمه: صمیمی سبزلی

با اینکه ویکیپیدیا یک منبع معتبر نیست، اما امروزه بیشتر مردم برای بدست آوردن اطلاعات به این سایت مراجعه می کنند. من هم مثل دیگران کنجکاو شدم که معلومات ویکپیدیای عربی در مورد "هزاره" چگونه است. دیدم با اینکه مقوله های ضد و نقیض درین مقاله وجود دارد ولی بازهم در مورد "هزاره" نسبت به ویکپیدیا فارسی کاملتر است.
بنا به در خواست یک دوستم و دیدگاه های نویسندگان مصری و... سبب شد تا دست به ترجمه این مطلب بزنم. اعتراف می کنم که ترجمه ام بدون نقص نیست، دوستان اگر دیدید جای اشتباه شده لطفن متوجه ام کنید.

---

هزاره: هزاره ها 23٪ نفوس افغانستان را تشکیل می دهند، و باشندگان بلندی های وسطی افغانستان بوده و در زراعت و صنعت مشغولند. گاهی نظام های حاکم در افغانستان این ملیت را از حقوق مدنی و سیاسی شان محروم کرده و با ستم کوشیده اند که فرزندان هزاره در بی سوادی و عقب ماندگی باقی بمانند. در افغانستان کلمه "هزاره" برابر با کلمه "شیعه" است، زیرا 78٪ هزاره ها شیعه دوازده امامی اند.


 
اصل نشات هزاره

نژاد هزاره به بازماندگان لشکر چنگیزخان بر می گردد، که بسوی کشور های اسلامی از جمله افغانستان لشکر کشید، سپس اسلام شدند و یک عده از نسل شان در این منطقه باقی ماندند، طوریکه یکعده شان بسوی هند رفتند، به این ترتیب آنها از سرزمین افغانستان نیستند، و از قبل باشندگان مناطق شمالی افغانستان نبوده اند، بلکه در آن مناطق پشتونها ساکن بودند، طوریکه در بعضی آثار تاریخی شهر بلخ و امثالهم آمده است.

در "دایرة المعارف اسلامی" آمده است: کوهای که از شرق و جنوب بین کوه هندوکش و کوه بابا واقع شده است منطقه معروفی به نام "غور" بود و همه یا تعدادی باشندگان این منطقه از لحاظ شکل و چهره مغولی اند. هزاره ها بیشتر در کوها زندگی می کنند و به زبان هزارگی مغولی صحبت می کنند، که خیلی از زبان فارسی ایرانی بخاطر نزدیک بودن عقیده شان (که تمامی شان شیعه ی دوازده امامی اند)، متاثر شده است. رادیو بی بی سی که در ایران، افغانستان، و تاجیکستان پخش می شود، به تاریخ 1366-2-25 ه.ش. از زبان دکتر "ریچارد پتر" در مورد هزارگی می گوید" قوم هزاره فارسی صحبت می کنند، و همچنان از زبان و کلمات مغولی هم خیلی استفاده کرده اند".

نام های قبایل هزاره پیش از حمله چنگیز خان

دلیل دیگر برای سابقه دار بودن قوم هزاره در افغانستان وجود نام های قبایل هزاره ها قبل از ظهور چنگیزخان به کشور های اسلامی است، و هزاره ها باشندگان مرکزی این کشور بودند، و آنها قبایلی هستند که هزاره های امروزی را تشکیل می دهند. و نام "هزاره" رسمن به این قوم تا قرن هفتم هجری گفته نمی شد، و از جمله نام های که تاریخ نگارها به آن اشاره کرده اند قرار زیر است:

1. ترکمن

2. تاتار

3. زاولی

4. خلج

5. خلخ

6. قرلق

7. جگل

قابل ذکر است که دانشمندان در اثر اکتشافات نو از بعض تمثال های قدیمی در مناطق هزارجات، ویژگی های این قوم را در آن یافته اند، و این اکتشاف ها دلیل دیگری برای قدیمی بودن هزاره ها در افغانستان است.

نام های هزاره و مناطق شان

نام های زیادی برای این قوم و مناطق که آنها سکونت دارند، گفته شده اند:

1. یکی از نویسندگان که او "بلیومی" است، می گوید: سرزمین "عرسات" که در کتاب مقدس آمده است به سرزمین هزاره های امروزی مطابقت دارد، و محدوده باشندگان شان از شهر کابل و غزنی تا شهر هرات، و از قندهار تا بلخ می باشد.

2. از 2500 سال پیش به مناطق هزارجات نام "ستاغیدیا" گفته می شد.

3. نام های "زاوُل" و "زاوُلستان که به منطقه وسیع از افغانستان گفته می شد، تمام مناطق هزاره جات را شامل می گردد، یعنی از ولایت غزنی و قندهار، و ولایت زابل کنونی تا بهسود، دایزنگی، دایکندی، و تمام ارزگان.

4. دانشمند مشهور جغرافیه یونانی "بطلیموس" در قرن دوازدهم میلادی مناطق هزارجات را به نام "پاروپا میزوس Parpamizus " یاد کرده اند.

5. مناطق جنوبی و غرب هزاره جات، یعنی از حدود ارغنداب تا مالستان و جاغوری، پیش از اسلام به نام "اراکوزای" و مرکز شان "هُزاله" یاد می شد.

6. اطراف و ناحیه های غزنی در کتاب (سفرنامه) هیوان تسینگ به نام "تاوکبسوتو" آمده است.

7. غرجستان و محدوده اش از شمال غرب هزاره جات، یعنی حدود دایزنگی تا بادغیس، و تمام ولایت غور کنونی، بعد از آمدن اسلام "غرجستان" نامیده شد، اما گاهگاهی این نام بر تمام مناطق هزاره جات گفته می شد، و کلمه "غر" در زبان فارسی قدیم –زبان پهلوی- به معنی کوه است، پس غرجستان، یعنی کوهستان.

8. زمین داور، مناطق که در غرب هزارجات واقع شده است، چنین نامیده شده است.

9. از نامدار ترین نام های هزاره های شیعه در عهد اسلام "غور" و "غورستان" است، که در سده اول هجری چنین گفته می شد، و کلمه "غور" در لهجه هزارگی فارسی به معنی حفره و ناهموار است، بخاطر که در سرزمین که هزاره ها سکونت دارند حفریات و ناهمواری های زیاد است.

10. پیش از حمله وحشیانه امیر عبدالرحمن غدار مناطقه هزاره های شیعه "هزارستان" نامیده می شد.

یکعده مورخین آگاه به جغرافیای افغانستان، مناطق هزاره ها را "هزاره آباد" گفته اند، و مرکز هزاره جات را "دایزنگی" گفته اند، که نام قدیمی اش "بیک بیک" و منطقه ارزگان را به نام "بیک شاه" یاد کرده اند.

مساحت مناطق هزاره جات

مناطق هزارجات امروزه شامل "دره صوف" و "بلخاب" است، که مساحتش از هفتاد هزار کیلو متر مربع بیشتر نمی شود، در حالیکه مساحت هزاره جات به دوصد هزار کیلومتر مربع می رسید، و دلیل آن، فشار ها و حملات وحشیانه که ضد این قوم شیعه از جانب حکام و امرای قومیت های دیگر، خصوصن امرای پشتون سنی، در قرن دهم و یازدهم هجری، مناطق هزارجات به تدریج محدود شد، بویژه در زمان حکومت "هوتکیان" که هزاره ها بسوی مناطق مرکزی شان برگشتند، و اما در زمان حکومت امیر عبدالرحمان خان هزاره بیشتر سرزمین شان را از دست دادند و به پشتون های داده شد که در هجوم به مناطق هزارجات سهم گرفته بودند، و این امیر وحشیانه ترین جرم هارا بالای این قوم انجام داد، و دلیل آن بر می گردد به شیعه دوازده امامی بودن هزاره ها.

دلیل نامگذاری هزاره ها به این نام

پیش از اینکه روی این نامگذاری بر این قوم بحث کنیم، باید بدانیم که کلمه "هزاره" چه معنا دارد؟

پاسخ: کلمه "هزار" در فارسی 1000 معنا می دهد، و اما دلیل نامگذاری آن بر این قوم "وحیدی فولادیان" می گوید: پیش از اسلام هزاره ها بت پرست بودند، و آنها هزار بت داشتند، و هر بتی برایش خانه ای برای عبادت داشت، و زمانیکه هزاره ها مسلمان و شیعه شدند، بت هارا آتش زدند و بجای شان هزار مسجد و منبر ساختند.

و یکعده از مورخان دلیل این نامگذاری را وجود هزار رود، یا هزار کوه بلند، نوشته است.

عبدالحی حبیبی می گوید: کلمه "هزاره" از قدیمی ترین کلمات است و ریشه آن بر می گردد به "هزاله" که با گذشت زمان به "هزاره" تغییر کرده است، و "هزاله" مرکب از دو کلمه ای "هو + زاله" است، به معنی "خوش قلب" بخاطر که این قوم دلهای مهربان و شاد دارند، و به این سبب به این نام مشهور شده اند.

یکسری ویژگیهای اخلاقی هزاره ها

پشتکار و زحمت کشی در کار از صفت های هزاره است، و آنها در مقابل ناملایمت زندگی پایدار هستند، دارای دل های مهربان و شاد، و کشور شان افغانستان را خیلی دوست دارند، و دوستی وطن از ایمان است، طوریکه در حدیث شریف آمده است. از لحاظ مادی هزاره ها متوسط است، و علیرغم آن در تاریخ دیده نشده که یکی از آنها از تنگدستی شکایت داشته باشند، و از ویژگیهای دیگر هزاره ها دلیری و تعصب شان نسبت به مذهب "جعفری" است.

زمانیکه در افغانستان حکومت های قومی بود، بویژه در زمان عبدالرحمان خان در گذشته و حکومت طالبان در اواخر، دست به اعمال پست ضد شیعه در افغانستان زدند، که از کشتن انسانها و ویران کردن خانه ها، کوچاندن خانواده های هزاره بدون گناه بجز شیعه بودن شان، عرق شرم از پیشانی آدم می چکد. تعداد جنایت های شان به اینجا خلاصه نمی شود، بخاطر همین ظلم ها بیشتر این قوم از سواد محروم شدند، و اما آنهای که در حوزه های علوم مختلف راه یافته اند، الگوی از فرهنگ بالای این مردم، و توانای فکری بالای شان را نشان می دهد. بیشتر تاریخ نگاران و کسانیکه در مورد هزاره شناسی خبره هستند، هزاره هارا به صفت های نیکو توصیف می کنند.

دکتر محمد عبدالقادر احمد میگوید: " هزاره ها درستکار، دلیر، خوش قلب، و دارای روحیه وطن دوستی عالی هستند."، و نویسنده ابوالعینین فهمی مصری می گوید: " از صفت های هزاره ها وفا دار، دلیر، خوش قلب هستند که بهترین خدمات را برای کشور شان انجام می دهند، و با کفایت ترین کارگرها در شهرها هستند، و جوانهایشان به شجاعت بی نظیر در ارتش مشهور اند، و در قبال کشور شان صادق اند."، و اما دو نویسنده دیگر مصری حسن محمد جوهر و عبدالحمید بیومی می گویند: " هزاره ها در منطقه ی وسیعی مرکزی افغانستان، از جنوب سلسله کوهای هندوکش تا بین دو شهر کابل و هرات، زندگی می کنند، آنها در پیشه مقام اول را دارند، حاصلات زراعتی به قدر تولید می کنند که نیازمندی خود شانرا کفایت کند، و امانت داری، دلیری و خوش قلبی از صفات هزاره ها است، هزاره ها مواشی شان را به بازار های کابل و در شهر های دیگر افغانستان می فروشند …. .

فرز تیتلر انگلیسی می گوید: "قوم هزاره در قرن نزده یکصدو ده هزار (110000) مرد جنگی داشت، و به آنها شجاعت و طبیعت نیکو دیده می شد، و آنها از مهمان ها به بهترین وجه پذیرایی می کنند، سرباز های شان مقام اول را در شهامت و دلیری داشتند".

شرق شناس روسی "بار تولد" می گوید: " قوم هزاره درین زمان – یک سده پیش- از بزرگترین قومیات افغانستان به شمار می رود". شایان ذکر است که رهبر "میریزدان بخش بهسودی" ارتش بزرگی مسلح از هزاره ها داشت، طوریکه مناطق مرکزی تحت کنترل او بود.

در دایرة المعارف اسلامی آمده است: " هزاره ها مردم دلیر و زبر دست و در واقع مردم آرام هستند، علیرغم آن افغانها – پشتونها- بخاطر شیعه بودن هزاره ها، با آنها دشمنی می کنند و رابطه خوب ندارند. امیر عبدالرحمان خان و طالبان با تمام هزاره ها با خشونت رفتار کرده اند، و هزاره ها زمانی از استقلال مطلق برخوردار بودند، و از امرا پشتون بیزارند.

قبایل و طوایف هزاره

قوم هزاره به چندین قبیله و طایفه دیگر تقسیم می شود:

1. هزاره بدخشی: که آنها باشندگان قطغن ولایت بدخشان هستند.

2. هزاره لاچین (Lachin): در اطراف شهر بلخ، بلخاب و سنکچارک هستند، که در ضد حمله چنگیز خان با شجاعت قیام نموده و بشدت مقاومت کردند، و سپس بسوی هند برگشتند.

3. هزاره قندوز: آنها در ولایت قندوز هستند، و یکعده شان حنفی مذهب می باشند و به دوازده طایفه دیگر تقسیم می شوند: قرلق، نیک پی، مایل، هشت خوجه، دای کلان، نیمان، علی جمع، و دیگران.

4. هزاره خلم: که در نفس منطقه – خلم- از زمانه های قدیم سکونت دارند.

5. هزاره کیان: در شمال شرق هزاره جات هستند، و طایفه های، زی نظر، زی جانی، بابه کلو، زی شادی، زی غوله را شامل می شوند.

6. هزاره های ولایات شمال: هزاره "کرکک" در شمال بغلان، هزاره "کوهکدای" هم در آن نواحی، هزاره "قول برس" در مرکز ولایت تخار، هزاره "بابوله" در بعضی قسمتهای سمنگان هستند، اما در مورد هزاره های ترکستان که در ولایات شمالی سکونت دارند، عدد شان به یک و نیم ملیون نفر می رسد و آنها درین مناطق زندگی می کنند: مزار شریف، چارکنت، شولگره، پشت بند، بلخاب، دره صوف، چمتال، پلخمری، هشده نهر، کشنده، سنکچارک، اسمیدان، کاشان، دولت آباد و ... .

7. هزاره تاتار: آنها در منطقه کوتل زندگی می کنند، عادات و تقالید مردمی هزاره را حفظ کرده اند.

8. هزاره پنجشیر: و آنها طوایف، چهر علی، باب علی، سنکی خان، گلاب خیل، و دوست علی را شامل می شوند، که باشندگان "رخه" و "دره هزاره" پنجشیر هستند.

9. هزاره های ولایت غور: آنها هزاره های ولسوالی سرجنگل هستند.

10. هزاره مغول: باشندگان ولایت غور، فراه، هرات، بغلان، و سرپل هستند.

11. هزاره نکو دریان: نکودریان پسر هولاکو، زمانیکه مسلمان شد، نام احمد را قبول کرد، و بعد از برادرش "ابقا خان" بین سالهای ( 670-683) حکومت کرد. قابل ذکر است که هزاره های نکودریان، در نقاط مختلف سیستان و قندهار با امیر تیمورلنگ جنگیدند، تیمور لنگ درین جنگ از ناحیه پا زخمی شد، و اثر زخم آن تا آخر عمرش باقی ماند، و به همین سبب "تیمور لنگ" نامیده شد.

12. هزاره بادغیس: هزاره خراسان هم نامیده شده اند، هزاره هرات، هزاره قلعه نو، هزاره دایزنیات، آنها از قبایل، جمشیدی، دایزنگی، بهسودی، زیمات، برنقره، قهقه، کندلان، بای بوغه، بارت لدر، کندا، قدی، قلمنی، لاغری، مامکه، جعفری، قبجق، خاجه، فرستان کاکه، ایسم بوغه، بوبک، بای غور، میر میرک، ایک نوکه، و ... هستند. از رهبرهای هزاره های شجاع بادغیس "درویش علی خان بیلکر بیکی" است که در هرات "قلعه نو" را ساخت.

13. هزاره میمنه: باشندگان شهر میمنه هستند.

14. هزاره سرخ پارسا: باشندگان ولایت پروان، و شمال شرق هزاره جات هستند.

15. هزاره بدراو.

16. هزاره اوغان و جرمان.

17. هزاره لوگر: که طایفه های قیملود، محمد خاجه، و دایمرداد را تشکیل می دهند.

18. هزاره گدی: باشندگان منطقه "چهارده کابل، قلعه فتح الله، ده مراد خان، علاالدین، قرغه، قلعه قاضی، تنکی للندر، قریه پغمان هستند که از بقایای طایفه هزاره های بهسود و دایمرداد می باشند.

19. هزاره پکتیا: طبق تاریخ قدیم هزاره ها، بهسود برادری به نام مقصود داشت، فرزندان بهسود تشکیل دهنده طایفه های هزاره بهسود کنونی می باشند، اما فرزندان مقصود در نواحی جنوبی در میان قوم پشتون باقی ماندند.

20. چچ هزاره: باشندگان شمال شرق ماورا نهر سند پاکستان، در بعضی بلندی های کوهای هملالیا هستند.

 
طوایف اصلی هزاره ها

در قومیت اصلی افغانها – پشتون ها- کلمه "زی" اضافه می شود، که یک مُثل افغانی هم است، اما نسبت به هزاره ها، در قومیت اصلی "دای" اضافه شده و "هزاره دای" نامیده می شود. و کلمه "دای" دلیر معنا می دهد که اصلن یک کلمه چینی است. و نامهای بیشتر از بیست قبیله و طایفه هزاره با کلمه "دای" آغاز می شود، مانند:

یکی از انواع آن "دای کلان" است، که این چهار طایفه را شامل می شود:

أ‌- نایماق

ب‌- کرم علی

ت‌- قرلق

ث‌- دایکلان.

این طوایف باشندگان، سرخ پارسا، شیخ علی، قول لیج، پنجشیر، خان آباد، قلعه زال، تخار، مزار شریف، بدخشان، و ... می باشند. و مهمترین طوایف دای کلان شیخ علی، خدیر، الله داد، شیرک، منصور، دولت خانی، علی خانی، خوجه علی، رحمان قلی، فقیر الله، بابه تول، شاد محمد، منصور بیک، نایماق، کرم علی، شکرالله، مقصود، زی کاکه، بابه علی، مهر علی، دوست علی، علی جمعه، هشت خوجه، و ...، است.

2- دایزنگی: باشندگان مناطق، پنجاب، ورس، یکاولنگ، لعل و سرجنگل هستند، و آنها بزرگترین طایفه هزاره را تشکیل می دهند، و از طایفه های شان: ایسمیل، انده، التجی،اسدالله، بیک، احمد بیک، ارداد، بچه غلام، بابه جی، باتورک، برخی، بهسودی، بوبک، بیکه، بتره، بیر علی، بیر مزید، بینه زرد، تانی، تکانه، ترغی، چوجی، چونک، حسین، جیدربیک، خردک زی، خوش آمد، خاجه احمد، خاجه داد،‌ خودی، خریده، زی آدم، زاهیدم، شاهی، غلام علی، غیب علی، فردوس، مقدم، محمود، و ...، هستند.

3- دای چوبان: از شرق به دامرده جاغوری، از غرب به تناچه، بورکانه، چنارتو، سنک رستم و چوره محدود است، و از مهمترین طوایف که اینجا زندگی می کنند: شوی، اسفندیار، میان نشین، شیره، بوباش، امیر شیخ حسین، باتیمور، تیمور تاش، دوزی، عادل بیک، صحبت خان، تارلیغ و ... .

4- دای ختا: باشندگان مناطق ارزگان، گیزاب و کجران هستند، و مهمترین طایفه هایشان: سلطان احمد، قوه علی، مراد علی، شاه علی، حسین علی، و ... .

5- دای پولاد: باشندگان اجرستان، مالستان و کجران هستند.

6- دای میرک: در مناطق شولتر، قره خال، دیوانه، قشلاق، سرآسیاب، دهن غوری، بوینقره، چیل، آنجورک هستند، و مهمترین طوایف شان: ختا، خودی، جاجه، بیک مراد، مقصود، قبجاق، زی مزید، و ... .

7- دایه: باشندگان مناطق شمال شرق شهر قندهار تا حدود جاغوری هستند.

8- دای میر کشه: و طوایف شان: جاغوری، قرباغ، خاجه میری، جغتو، و ناور هستند.

9- دای میراداد: باشندگان شرق هزارجات، و غرب شهر کابل هستند، و مناطق شان به سه منطقه تقسیم می شوند: دامنه گیرو، دامنه پیتو، و تولخشه. و از طوایف شان: تو اخته، تولو، دولت شاه، خاخ، جورجی، کنکر، حیات، یرغه، باده، میرخوش، زی منی، و ... . و یکعده هزاره های دایمرداد باشندگان "دره صوف" در ولایت شمالی سمنگان، و "دای میرداد" بهسود هستند.

10- دای کندی: از مهم ترین شخصیت ناحیه دایکندی "دولت بیک" است، زمانی بر نصف هزاره جات حکمروایی می کرد، و از طوایف شان: دولت بیک، خوشحال بیک، نظر، قنبر، ترکه، روشن بیک، حیدر بیک، بیک علی، خدیر، قودی، دوده، موسی، عیسی، فیرستان، ساروان، نیکه، و... اند.

12- دای دهقان: باشندگان مناطق بهسود هستند، و اصلیت شان به بهسود بر می گردد، و به این شاخه ها تقسیم شده اند: دارو، دنده، کامل، آدینه، قودی، ایمن داد و بیر مزید.

13- دای قوزی: باشندگان بامیان، خان آباد، بویژه شیبر، سیغان و کاهمرد، هستند.

14- دای زینات: به هزاره های غور، بادغیس، و هرات "دای زینات" می گویند.

15- دای ملک: در گیزاب و ارزگان هستند.

16- دای بیرکه: در اجرستان و یکعده شان در مالستان هستند.

17- دای نوری: باشندگان حصه اول بهسود هستند.

18- دای میری.

19- دای دیغک: باشندگان مناطق قطغن، در حدود آق چشمه و سمنگان است.

20- دای حقانی.

21- دای قلندر.

22- دای کیو.

---

منابع عربی:

1. جوهر حسن محمد، و بیومی عبدالحمید، سلسله قوم های دنیا - دار المعارف مصر (ط: 1961 م)، شماره (7).

2. فهمی ابی العنین، افغانستان بین دیروز و امروز.

3. فاضلی شیخ حسن، تاریخ و مردان افغانستان، بیروت لبنان، دار الصوفیه 1993م.

4. دایرة المعارف اسلامی، مجموعه از شرق شناسها، دار المعرفه، بیروت، جلد دوم.

5. الهلباوی کمال، نقش جوانان اسلام در اعمار آینده افغانستان، معهد پژوهش های سیاسی، اسلام آباد، پاکستان، 1991م.

6. احمد محمد عبدالقادر، مسلمانها در افغانستان، طبعه بیروت، 1984م.

منابع فارسی:

1. غبار میر غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، مطبعه دولتی کابل، 1346 ه.ش.

2. فرهنگ میر محمد صدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، موسسه اسماعلیان، قم، ایران، 1371ه.ش.

3. یزدی افشار، افغان نامه، تهران، 1359 ه.ش.

4. رشتیا سید قاسم، افغانستان در قرن 19، کابل، 1346 ه.ش.

5. خائف تیمور، تاریخ ملی هزاره، ترجمه: عزیز طغیان، کویته پاکستان، 1980م.

6. یزدانی حسین علی، تاریخ هزاره ها، قم ایران.

7. مجله غرجستان، از شماره (1-17)، کابل.



۱۰ نظر:

  1. صمیمی عزیز واقعا ترجمه ات حرف ندارد
    ادامه بده ...
    خیلی ممنون
    موفق و پیروز باشید
    :)

    پاسخحذف
  2. زیبا بود
    تشکر زیاد

    پاسخحذف
  3. بدروووووود

    صمیمی عزیز از اینهمه پشت کاری ات اولا حیران شدم بعدآ حس قابل وصفی در خودم حس کردم که اینهمه تاریخ کهن هزار ساله داشتیم. زحمت کشیدی برادر ممنون موفق باشید.

    پاسخحذف
  4. محمد داوود رضایی۱۰ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۰۰

    سلام جناب صمیمی گرامی:

    زحمت شما قابل قدر است. خیلی زیبا و جالب که تمام تاریخ هزاره ها را به صورت فشرده در اینجا آوردید. واقعا یک کار خارق العاده است. من برای شما این کار شما را تبریک عرض می کنم. از خداوند می خواهم تا مزید رشد نمایید.
    راستی با معذرت دوست عزیز در منابع فارسی شماره 5 آن تیمور خانف یا خانف تیمور است. منظورم از خایف است که شاید در تایپ اشتباه شده باشد. تشکر

    پاسخحذف
  5. Samimi aziz khaili ziba ast khaili khub tarjoma kardae
    avalin bare ma ast ki ainra mikhanam
    molabbas balebas afiat va mowaffaq bashi

    پاسخحذف
  6. salam dastae aziz kae shoma qabele qadr asta ama shoma dar aenji goften k
    نژاد هزاره به بازماندگان لشکر چنگیزخان بر می گردد، که بسوی کشور های اسلامی از جمله افغانستان لشکر کشید، سپس اسلام شدند و یک عده از نسل شان در این منطقه باقی ماندند، طوریکه یکعده شان بسوی هند رفتند، به این ترتیب آنها از سرزمین افغانستان نیستند،
    asta dores pas share GHOLGHOLA wa HOHAK che k zare pae asb hae Changez kharab shoda aeya fekar name konen k shomo am ham kare ba kase ma koned k ana makhayan k ma wa shomo ra az sahna paerd konad ? pas ba aen cheze k shomo goften bayad dega ma baqe changez asten wa goftae Taleman sae asta k jae nadarem wa bayad ba gorestan barawem are ? che jaleb

    پاسخحذف
  7. دوست عزیز زیاد استفاده کردم تشکر از کار عالی شما موفق باشی . چقدر زیبا در هیچ جای به این اندازه معلومات عالی و کامل نبود . تشکر بی نهایت تشکر .
    اما اگر بیکار شدی سری هم به ویبلاگ دره صوف و طلوع بزن که زیبایی و سادگی را در دره صوف بیابی
    برار شما عبدالمومن طلوع

    پاسخحذف
  8. دوست عزیز سلام
    خیلی عالی بود من مطمیین بودم که شماروزی ازاین کارهای عالی میکنید.خیلی خوب است که ادامه دهید. به امید موفقیت های مزید.
    خوشحال

    پاسخحذف
  9. صادق علی بهزاد۱۰ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۹:۴۶

    خیلی عالی. موفق باشی!

    پاسخحذف
  10. برادر عزیز آقای صمیمی از این که در مورد کذشته این قوم رنج دیده که در طول تاریخ حکومت های فاشست بالایش ظلم وستم را روا داشته است تحقیقات شما بسیار موفید وارزنده است بناً موفقیت شمارا از بارگاه خداوند منان آروز دارم ودر همه امورات زندگی موفق باشد.

    پاسخحذف