۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

رشد جمعیت و توسعه اقتصادی: علت ها، پیامد ها و مباحثه ها

نویسنده: Michael P. Todaro, Stephen Smith

ترجمه: سلیمان صمیمی

(قسمت دوم)

تقاضای فرزند در کشورهای در حال توسعه

تیوری اقتصادی در مورد باروری چنین فرض می کند که تقاضای خانواده ها برای تعداد بچه با رغبت خانواده ها مشخص می شود. در کشورهای که نرخ مرگ و میر زیاد است، تقاضای خانواده برای فرزند نیز زیاد است، آنها این احتمال را در نظر می گیرند که تا بزرگ شدن بچه شان تعداد شان را از دست خواهند داد.

در جامعه های فقیر با باروری بچه مثل سرمایه گذاری اقتصادی رفتار می کنند، خانواده ها توقع دارند که با تعداد فرزند زیاد (بویژه فرزند پسر) ، تعداد کارگر زیاد خواهند داشت، در نتیجه در زمان پیری والیدن به تامین مالی خانواده سهم خواهد گرفت. به هرحال، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، در اندازه خانواده، فرهنگ از لحاظ روان شناختی نقش بارز دارد، در نخستین دو سه فرزند والیدین مثل مصرف کننده کالا نسبت به تغییر قیمت چندان توجه ندارند.

با اسفاده همچنین فرآیندی که در تیوری سنتی رفتار مصرف کننده بکار برده شده است، در کشورهای کم توسعه یافته در مورد باروری چنین فرض می شود که زمانی ارزش فرزند بالا می رود که امکان رسیدن او به درجه تحصیلی، بالا باشد و همچنان فرصت های شغلی برای زنان فراهم شود. یکی از راه های که خانواده هارا تشویق می کند تا تعداد فرزند محدود داشته باشند این است که، ارزش فرزند از لحاظ تحصیل بالا برده شود، باید سهولت های تحصیلی فراهم و گسترش یابد و همچنان در فرصت های کاری برای زنان امتیاز در نظر گرفته شود.

یکسری شواهد تجربی

مطالعات آماری در گستره بینش تیوری اقتصادی کشورهای در حال توسعه تامین کننده این نظریه در مورد باروری است. برای مثال هرگاه فرصت های کاری بیرون خانگی به خانواده ها فراهم باشند، و به تعلیم بیشتر توجه شود، بویژه در دوره ابتدایی و دبیرستان، تاثیر قابل توجه به کم شدن باروری دارد. هرگاه زنان تحصیل یافته باشند، آنها کوشش خواهند کرد که به مسولیت های خانگی، مثل کسب در آمد بیشتر سهم بگیرند و تعداد فرزند کمی به دنیا بیاورند. همچنان این تحقیقات تصدیق می کند که هرگاه میزان مرگ میر کاهش یابد، میزان باروری نیز کاهش می یابد. تحصیل و درآمد بالا خانواده ها میزان مرگ میر کودکان را کاهش داده و چانس زنده ماندن اولین فرزند را نیز بالا می برد. زمانی خانواده از زنده ماندن فرزندان شان اطمنان پیدا کرد، در نتیجه می تواند به تعداد داشتن فرزند محدود بسنده کند. این حقیقت به ما می فهماند که باید زنان تحصیل یابند و به صورت کلی در صحت و تغذیه بیشتر توجه شود، تا میزان باروری کاهش یابد.

معنی توسعه و باروری فرزند

از موضوعات که قبلا ذکر شد می توان چنین نتیجه گرفت که تاثیر رشد اقتصادی و اجتماعی در کاهش میزان باروری در کشورهای در حال توسعه بویژه در مناطق خیلی فقیر، تاثیر به سزای دارد. باروری درین مناطق زمانی کاهش خواهد یافت که به این موضوعات اقتصادی و اجتماعی بیشتر رسیدگی شود.
1. ارتقای سطح سواد زنان و نتیجه بخش کردن نقش آنها در جامعه
2. افزایش دستمزد کارگران و فرصت های کاری غیر زراعتی، تا با سواد ها به ارزش واقعی شان برسند
3. افزایش در آمد خانوادگی از طریق بکار گیری مسقیم شوهر و زن، و پخش سرمایه از ثروتمندها به فقرا
4. کاهش در میزان مرگ و میر نوزاد، با روی دست گرفتن برنامه های صحی و تغذیه مناسب برای نوزاد و مادر و همچنان بهبودی بهداشتی
5. گسترش فرصت های تحصیلی، تا والیدن بتوانند فرزندانشان را از لحاظ کیفت بالا ببرند.
6. داشتن برنامه های منظم برای کهنسالان.
در اولین نتیجه ای فراهم بودن فرصت های شغلی، تحصیل و امکانات صحی برای خانواده ها بویژه خانواده های تنگدست و طبقه زنان، نه تنها که از لحاظ روحی سبب احساس رضایت شان شده و در رشد اقتصادی سهم بهتر گرفته، بلکه مشوق آنها در داشتن خانواده کوچک هم خواهد بود، قطعا نرخ افزایش جمعیت کاهش می یابد. یک چنین تشویقی در اجرای برنامه های "تنظیم خانواده" وسیله مهم به شمار می رود. پیش از اینکه در مورد سیاست های حکومت که چه می تواند و چه نمی تواند حرف بزنیم، به نکته عوامل و تاثیر رشد جمعیت و از دیدگاه ها و مباحثات اساسی که در مورد پیامد رشد جمعیت اختلاف نظر دارند، ذکر خواهیم نمود.
پیامد های باروری بالا: و یکسری دیدگاهای ناسازگار

در چند سال اخیر، نظریه پرداز های اقتصادی و دانشمندان اجتماعی به پیامد های جدی رشد سریع جمعت پرداخته است. در یک طرف، ما باید به خاطر بسپاریم که تنها رشد سریع جمعیت، علتی برای سطح پایین زندگی، کاهش دهنده اعتبار انسانی یا محدود کننده آزادی در کشورهای در حال توسعه نیست. در طرف دیگر هم نمی توانیم پیامد رشد سریع جمعیت را در توسعه اقتصادی نادیده بگیریم. گفتگوی بعدی ما چکیده ای از مباحثاتی است که در مورد پیامد رشد سریع جمعیت اختلاف دارند و از نقطه نظرهای که توافق دارند نیز یاد خواهد شد.

رشد جمعیت یک مشکل واقی نیست

عموما ما سه گروه را که مدافع رشد جمعیت هستند مشخص می کنیم:

1. مشکل، رشد جمعیت نیست، بلکه موضع های دیگر است
2. رشد جمعیت موضوع نادرستی است که موسسات کشورهای ثروتمند خلق کرده است تا کشورهای کم توسعه یافته را بدون توسعه نگهدارند.
3. در بسیاری کشورهای در حال توسعه، رشد جمعیت حقیقت پسندیده است.
مباحثه دیگر یکسری از دانشمندان هردو ملت فقیر و ثروتمند به این نظر هستند که رشد جمعیت به نفس خود یک مشکل نیست بلکه یک یا هرچهار موضوع زیر است.

1. توسعه نیافتگی (Underdevelopment). اگر استراتیژی های درست پیروی شود، تا سطح زندگی و اعتبار شخص را بالا ببرد، و آزادی را گسترش دهد، مردم مواظب خود شان خواهند بود. سرانجام رشد جمعیت مثل یک مشکل بروز نخواهد کرد. مطابق این استدلال توسعه نیافتگی مشکل اساسی است و توسعه یابی باید هدف اساسی قرار گیرد. با رشد اقتصاد و میکانیزم اجتماعی رشد جمعیت خودبخود تنظیم خواهد شد. تازمانیکه بیشتر مردم کشورهای در حال توسعه ناتوان، بی سواد، از لحاظ فزیکی و روانی ضعیف، باقی بمانند و فرزند تنها منبع مالی شان باشند، آنها علیرغم میل شان آزادی انتخاب خانواده کوچک را از دست خواهند داد. همچنان برنامه های کنترل کننده زاد ولد شکست خواهند خورد چون برای خانواده ها تشویقی برای داشتن تعداد فرزند محدود نیست.
2. تهی سازی منابع جهانی و خرابی محیط (World Resource Depletion and Environmental Destruction). جمعیت زمانی می تواند یک مشکل اقتصادی باشد که از فراهمی منابع موارد کمیاب طبیعی صحبت شود. حقیقت این است که کشورهای توسعه یافته، که کمتر از یک چهارم نفوس دنیا را دارند، بیشتر از 80٪ منابع دنیا را مصرف می کنند. برای مثال، یک مصرف کننده امریکای شمالی یا اروپای، به صورت مستقیم و غیر مستقیم شانزده بار بیشتراز همتایش در کشورهای درحال توسعه، غذا، انرژی و منابع مادی دنیا را مصرف می کند. اضافه شدن یک طفل در کشورهای توسعه یافته شانزده بار بیشتر از اضافه شدن یک طفل در کشورهای در حال توسعه در مورد تهی سازی منابع کمیاب دنیا نقش دارد. طبق این استدلال کشورهای توسعه یافته بجای خواست کاهش میزان زاد ولد از کشورهای درحال توسعه ، باید مصرف هنگفت شانرا کاهش دهند. رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه بخاطر پایین بودن سطح زندگی شان بوده و به نوبه خود به سبب مصرف گزاف کشورهای توسعه یافته از منابع جهانی است. باید کاهش مصرف هنگفت کشورهای ثروتمند، و ثروتمندان در کشورهای فقیر مورد توجه جهان قرار بگیرد، نه موضوع رشد جمعیت.

3. پخش جمعیت (Population Distribution). طبق این استدلال، عدد افراد در نفس خود مشکل جمعیت نیست اما مشکل در پخش آن است. در خیلی سرزمین ها (مثل بخش صحرای افریقا) و بعضی منطقه ها بدون کشورها (مثل شمال شرق و منطقه آمازون برازیل)، ذخیره های طبیعی نهفته باقی مانده و توسعه نیافته است. در بعضی جاهاجمعیت زیادی در ناحیه کوچک اسکان یافته است (مثل مرکز جاوا وبیشتر شهر های کشورهای در حال توسعه). حکومت ها باید بجای امروزی کردن رشد جمعیت کوشش کنند تا هجرت از روستا به شهر کم شود، و در اسکان بهتر جمعیت شان توجه نمایند.
4. فرمانبرداری زنان (Subordination of Women). شواهد نشان می دهد که زنان بیشتر از فقر رنج می برد، بیشتر شان تحصیل نیافته باقی می ماند، فرصت های شغلی کم، و پویای اجتماعی شان محدود است. در بسیاری حالات نقش آنها در جامعه ضعیف و دسترسی محدودی به کنترل کننده های باروری دارند. مطابق این استدلال رشد جمعیت پیامدی از نقص فرصت های اقتصادی زنان است. اگر صحت، تعلیم و در آمد اقتصادی زنان خوب باشند، آنها نقش بهتر در خانواده و جامعه بازی می توانند، این " نیرومند سازی زنان"(Empowerment of Women) ناگزیر جامعه را بسوی خانواده های کوچک رهنمون می کند، و رشد جمعیت کم خواهد شد. این پیامی مهم کانفرانس بین المللی سازمان ملل متحد در مورد "جمعیت و توسعه" در قاهره بود (1994).

ادامه دارد...

(قسمت سوم)

رشد جمعیت یک پدیده پسندیده است

۳ نظر:

  1. باسلام
    نفست گرم باد آقای صمیمی خوب می نویسید. ترجمه ی حاضر را خواندم و استفاده کردم

    پاسخحذف
  2. از نظر من:
    فرزند کم =====> زندگی بهتر
    فرزند کم =====> آینده درخشان
    فرزند کم =====> افتخار یک خانواده
    فرزند کم =====> تحصیل بیشتر
    فرزند کم =====> زندگی راحت و آسوده..............

    پاسخحذف
  3. سلام برادر صمیمی امید که سلامت باشید
    مطلب زیبا و خوبت قابل تئامل است
    موفق باشید

    پاسخحذف